شاعر : سید بشیر حسینی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : فاعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
شعرشاعرفقـط غـزل شده است مشکل عشق تا که حل شده است
شعـلهور میشـود خـدا را شـكـر آتـش دلكه مـشـتـعـل شـده است
مـاه شـوراست وروزعـاشـورا كـربـلا عـرصـۀ عـمل شده است
عـشـق رابـنـگـریـد وعـاشق را از چه بر خویش بیمحل شده است؟ كیست این سینهچاك عرصۀ حُسن؟ مـسـت جـام مـیازل شـده اسـت
این جوان كیست چابك وچالاك؟ والـه از هـیبـتش جَـبَل شده است
از غضب سرخ گـشته چـشمانش تـیـغ ابـروی او اجـل شـده اسـت
صـورتـش مــاهــپــاره را مــانَـد مشتری بر رخش زُحل شده است
بـسـتـه بـر سـر عـمـامـۀ سـبـزی وه چه زیـبـا وبـیبـدل شدهاست
سـیـزدهسـالـه است وپـیـرخِـرد عـشق و ایثـار او مثـل شده است
دشـت مـیلــرزد ازصـلابـت او زیـر پـایش خـطِ گُـسل شده است
گـرچـه بـر تـن زره نـپــوشـیــده لــیــكآمــادۀ جـــدلشــدهاســت
بـازمـانـده اسـت بـنـد نـعـلـیـنـش بسكه مشـتاق لـمیـزل شده است قاسم است این جوان كه در كامش مرگ،شیرینتر ازعسل شده است گـو «بـشـیرا» ز روز عـاشـورا شعـرشاعرفقـط غزل شده است